6 دلیل که چرا به برنامه ریزی هامون نمیرسیم؟
خب عزیزان سلام توی این مقاله میخوام باهاتون در مورد 6 تا از مهم ترین دلایلی که چرا ما به برنامه هامون نمی رسیم رو بررسی کنیم. حتما با من همراه باشید…
قسمت اول: هدف و هدفگذاری
اول از همه باید بدونید که هر آدمی توی زندگیش هدف داره و برای رسیدن به اون هدف تلاش می کنه.
به نظر من حجم زیادی از انگیزه ادمی توی هدف خلاصه میشه و اونایی که دنبال انگیزه هستند و پیداش نمی کنن یا هدف ندارن یا هدفشون واقعی نیست.
اما این هدف لعنتی از کجا پیدا میشه؟
دِ لعنتی به خودت نگاه کن خب!
ببین کجایی؟
چیکار میکنی؟
چه باور هایی داری؟
چه رویا هایی داری؟
دوست داری چیکار بکنی؟
همه رو بشین بنویس بعد از توشون سبک سنگین کن ، اونی که اول از همه اومد میشه هدفت.
بذار از خودم برات یه مثال بزنم:
من همیشه آدم منظمی بودم و دوست داشتم همه چیز سر جاش باشه ؛ همینطور باید همه کارها به موقع انجام می شد.
یکی از چیز هایی که همیشه رو مخم بود بد قولی و آن_تایم نبودن افراد بود. همینطور افرادی که باعث میشدن زمان من گرفته بشه همیشه رو اعصابم بودن. برای همین تصمیم گرفتم خودم روی مهارت مدیریت زمانم کار کنم. بعد یک مدت که تجربه کسب کردم ، حالا دارم تجربیات و علمم رو به دیگران هم آموزش میدم.
پس این وسط هدف من این بود که ملت! ارزش و قدرت زمان و انرژی خودشون و دیگران رو بفهمن و با بی فکری زندگی هم دیگه رو تباه نکنن.
(دلتون نخواد ولی حالا که بیشتر میدونم بیشتر آدما رو مخمن، نه اینکه از دستشون عصبانی بشماااا، ناراحتم که خودشونو مدیریت نمی کنن )
تو هم ممکنه هر هدفی داشته باشی، اما باید هدفتو مشخص کنی و دنبال با ارزش کردن و بارور کردنش باشی.
اگر می خوای هدفتو پیدا کنی همین الان بشین و این چیزایی که گفتمو بنویس!
خدا وکیلی اگه پیداش نکردی بیا بزن تو گوشم…
امااااا….
ببین، هدف خیلی ویژگی های خاصی داره که الان بهت میگم:
اول:
کاملا باید خاص خودت باشه. ببین عزیزم! ممکنه اولش هدفت یه چیز کلی باشه. مثلا هدف رفتن در یخچاله…
اما مثلا تو میتونی سر راهت یه لگد به دیوار بزنی…
این خودش خاصت میکنه
اما خب شما به حرف من گوش نده
عقلانی کار کن…
دوم:
شما باید هدفت رو اندازه گیری کنی. مثلا میخوای تو ۵ ثانیه برسی در یخپال یا مثلا می خوای با ۱۰ قدم برسی….
این خودش مقداره دیگه.
سوم:
مسئله بعدی اینه که باید با توانایی های شما سازگار باشه.
شما اگه خسته ای خب چه کاریه پاشی بری در یخچال؟
تنبلا یه قانون دارن میگه اگر چیزی رو می خوای و اون چیز دوره ، پس اون چیزو نمی خوای
چهارم:
باید ببینی اصلا میتونی حدس بزنی که نتیجه چی میشه؟
مثلا نری در یخچالو بازکنی ببنی اون چیزی که می خوای توش نیست؛ توی کابینت مثلا، یا روی گازه…
حواست باشه نتیجه ای که حاصل میشه رو واقع گرایانه بهش نگاه کن.
پنجم:
اما مسئله آخر ،زمان بندی فعل و انفعالات این وسط و زمانبندی نتیجه گیریه.
مثلا شب مهمون داری و ژله درست کردی، حالا شما ژله رو باید چهار یا پنج ساعت قبل درست کنی و بذاری توی یخچال و به موقع سرو کنیش چون اگر زود برداری آبمیوس و اگر دیر تر برداری سیمان میشه (مخصوصا اگر درجه یخچالتون زیاد باشه )
پس یادت باشه که این وسط زمان رو داشته باشی ، مثل شعله زیر گازه دقیقا، کم باشه غذا نمیپزه، زیاد باشه میسوزه!
کاملا متعادل
قسمت دوم: اهمال کاری
سلام عزیزم!خوبی؟ بذار بریم سر اصل مطلب
خب! بذار اول برات اهمال کاری رو تعریف کنم.
اهمال کاری یعنی اینکه شما کاری رو که باید انجام بدی رو به هر دلیل (منطقی یا غیر منطقی) به تعویق بندازی.
یه چیزی تو مایه های همون تنبلی خودمون
چرا گفتم دلیل منطقی؟ چون ما اهمال کاری هدفمند هم داریم.
یک نکته مهم که باید بدونی اینه که اصلا امکان نداره آدم باشی و اهمال کاری نکنی
نتیجه:
اگر کسی گفت من اهمال کاری نمی کنم؛ یا شک کنید که آدم باشه و یا اگر مطمئن بودید که آدمه بزنید تو دهنش بگید حرف اضافه نزن.
یه چیز دیگه باید بدونی اینه که اهمال کاری هر لحظه و هر جا ممکنه گریبون گیرت کنه پس اولین راه مقابله اینه که بلافاصله متوجهش بشی و
از ۵ تا ۱بشماری و هنوز به ۱ نرسیده پاشی بری کارتو انجام بدی.
هر موقع جمله های زیر توی ذهنت اومد بدون ذهنت داره ترغیبت میکنه به اهمال کاری:
حالا باشه بعدا…
حالا یه کاریش میکنم..
الان نمیشه و الان نمیتونم…
و کلی از اینجور جمله ها
اما خب اهمال کاری انواع مختلف داره که الان باهم صحبت می کنیم دربارش:
نوع اول: اهمال کاری استرسی
خیلی واضحه به نظرم؛ همین که ما برای انجام کاری به هر دلیلی استرس داشته باشیم و به تعویق بندازیمش یعنی دچار اهمال کاری استرسی شدیم.
راهکار:
خیلی راحته عزیزم خب؛ شما ممکنه توی برنامت کلی کارای باحال داشته باشی، مثلا اینستاگرامتو باز کنی بیای پستای منو بخونی کامنت بزاری ،حالا اون کاری که براش استرس داری رو اطراف کار های باحالت بچین، اینطوری قشنگ بالانس میشی.
نوع دوم: اهمال کاری خوش گذرونی
خب یه عادت بدی که خیلی از ماها (از جمله خودم) داریم دنبال اینیم که توی هرکاری که میکنیم یه خوشگذرونی داشته باشیم ولی حقیقت تلخی که هست اینه که همیشه نمیشه خوش گذشتن رو قاطی کار ها کرد. گاهی کارهای مهمی هستند که باید انجام بشن که شاید از نظرمون حوصله سر بر باشن ولی دیگه چیکار میشه کرد؟
راهکار:
من ۲ تا راهکار میدم بهت؛
اول اینکه میتونی یه چیز باحال توی کارت پیدا کنی که بهت خوش بگذره،مثلا من همین پست هارو دارم با زبون خودم مینویسم که راحت باشم و برام جذابیت داشته باشه و واقعا داره بهم خوش میگذره…
دوم هم اینه که یه کار باحال وسط یا همراه کاری که خستت میکنه انجام بدی؛
مثلا موقع تمرینای ریاضیت “آقامون جنتلمنه” گوش بدی…
نوع سوم: اهمال کاری زمان فراوون
یه موقع هایی برای انجام یه کار هایی کلی زمان داری. مثلا وسط ترمه و تو برای خوندن درس های دانشگاهت کلی زمان داری. به همین دلیل هم نمیری سروقت درس های دانشگاهت و همه رو میذاری و شب امتحانیش میکنی.
خب اینجا چون زمان فراوون داری دچار اهمال کاری زمان فراوونی میشی..
راهکار:
ببین رفیق جان ؛ باید اینو بدونی که کار ها هرچی دیرتر انجام بشن ، انجام دادنشون هم سخت تر میشه. مثل یه گلوله برفی که از کوه پر برف داره میاد پایین و هی بزرگ تر میشه. پس بیا یه کاری کنیم. برای کار های که این اتفاق براشون میوفته یک مدت انجام جلوتر تعیین کنیم. مثلا فکر کن وسط ترمه و میان ترم داری، بشین برای این میان ترم فرضی بخون . اون موقع تو این گلوله برفی درساتو زدی با شاتگان ترکوندی کار خودتو راحت کردی.
نوع چهارم : اهمال کاری کاملیزاسیونی
یکی از شایع ترین موارد دقیقا همین لامصبه! آخه لعنتی مگه خدایی که می خوای کامل باشی؟
ببینید عزیز! اکثر ما برای اینکه حرفی تو کارمون نباشه، دنبال کاملیزاسون یا همون کامل گرایی هستیم و این باعث میشه اینقدر انجام کار هارو سبک سنگین کنیم یا اینقدر بهش فکر کنیم تا کلی کارمون عقب بیوفته.
راهکار:
با این واقعیت کنار بیا که هر کاری بکنی نمی تونی هیچ کاری رو کاملِ کامل انجام بدی، حتی خدا هم تورو کامل نیافریده و گذاشته کم کم رشد کنی، پس واقعا دنبال این نباش که کاملِ کامل باشی. همین که شروع کنی و کم کم رشد کنی و کامل بشی کارت درسته!
و اماا…
حقیقت اینه که بچه ها! خیلی انواع اهمال کاری رو میشه نام برد ولی به نظر من همین ها میتونه ۸۰ درصد کارتون رو جلو ببره و واقعا بخش مهمی از مبحث اهمال کاری رو در رفتار مدیریت زمانی شما پوشش بده.
من هم به همینقدر توضیح بسنده میکنم چون میدونم که حتی اگر شما یکی از این نوع اهمال کاری هارو در زندگیتون کنترل کنید تاثیر فوق العادشو توی زندگیتون میبینید.
قسمت سوم: انضباط شخصی
سلام به تو که بهترینی…
توی این پست می خوام باهات درباره انظباط شخصی صحبت کنم؛ به همین دلیل اول می خوام خود نظم رو برات تعریف کنیم.
خب نظم به زبون ساده یعنی اینکه هر کاری رو که باید انجام بدی رو ،انجام بدی حتی اگر خسته باشی یا حال نداشته باشی ؛ در کل شرایط انجامش برات سخت باشه.
مثلا موندن پشت چراغ قرمز خودش نظمه، داشتن برنامه روتین روزانه یک نوع نظمه و خیلی چیز های دیگه که خودت کاملا بهش واقفی..
اما انظباط شخصی چیه؟
اغلب اون چیزی که به ما در قالب انظباط القا میشه، اون مسائلی هستش که از جانب یک کنترل خارجی بوده و مارو نسبت به محیط و افراد دور و برمون مسئئئول میکنه.
حالا این وسط خودمون چی پس؟
با طرح این سوال مسئئئله انظباط شخصی بوجود میاد که میگه نتنها من باید پایبند مسائلی باشم که مربوط به خودمه و خودمم باید بهشون احترام بذارم، بلکه دیگران رو هم متقاعد کنم باید برای کنار من بودن اون هارو بپذیرند.
اما اون مسائل مهم چی هستن؟
هنجار هات:
خب ببین! هنجار همون قانونه. همونطور که جامعه قاون داره تو هم برای خودت قانون هایی داری.
مثلا خود من قانون گذاشتم وقتی دارم کتاب می خونم یا هر چیز دیگه ای رو مطالعه می کنم جواب کسی رو هیچ جایی ندم،اصالا مهم نیست که این قانون مسخرس یا دیگران چه فکری دربارش میکنن! من تشخیص دادم که این قانون روی من فعلا اثر مثبت داره و انجامش میدم.
تمرین:شما هم بشین برای خودت قوانینتو بنویس.
ارزش هات:
ارزش ها همون باور هایی هستن که شما داری
لیست ارزش ها لیست بلند بالایی هستش ولی با یک سرچ ریز توی گوگل میتونی پیداش کنی .
ارزش میتونه چیز هایی مثل صداقت، اعتماد، خدا باوری و خیلی چیزای دیگه باشه (به زبون ساده)
این مهمه که منِ نوعی ارزش هامو بدونم و دیگران رو از اونها مطلع کنم تا اونها هم به ارزش های من احترام بذارن
تمرین: حتما توی گوگل سرچ کنید و لیست ارزش هارو پیدا کنید و ۲۰_۳۰ تا ازشون رو جدا کنید. (لیست ارزش ها بیشتر از ۱۰۰ تا مورد داره)
اهدافت:
اهداف هم که دیگه اصن خسته شدم اینقدر دربارش صحبت کردم.
تمرین: شمارو به هرکی دوست دارین قسم میدم بنویسین اهدافتون رو..
تصمیماتت:
خب این یکی رو باید یکمکی توضیح بدم
ببین من و تو توی زندگیمون در ابتدای مسیر های مختلفی قرار میگیریم که باید انتخاب کنیم و تصمیم بگیریم .
همین لحظه و همین حالا که من تصمیمی رو میگیرم، دارم بر اساس تجزیه و تحلیل ها و علم و تجربه خودم این کار رو میکنم و دیگران هم باید بدونن تا حدودی حق دخالت یا توصیه دارن . از یک جایی به بعد تصمیمش با منه چون این زندگی منه و مسئئئولیتش رو قبول می کنم.
تمرین: از امروز هر تصمیمی که میگیری رو بنویس. همینطور تصمیمات مهم قبلیت رو یادداشت کن.
و در نهایت…
داخل چارچوب انظباط شخصیت اون چیزایی که توی متن های قبلی به عنوان تمرین مشخص کردم بنویس.
هر کدوم رو در قسمت مناسب خودش بنویس.
مثلا توی قسمت ارزش ها بنویس : صداقت، اعتماد، شرافت و …
تو قسمت قوانینمثلا میتونی بنویسی: صبح زود پا شدن، بی توجهی به توهین ها، بی توجهی به افراد مزاحم و یک سری قوانین شخصی خودت..
این کار هارو برای همشون انجام بده
حالا تو چارچوب زندگی یا خط قرمز های خودتو داری.
حالا موقع تصمیم گیری ها وانتخاب هات به این جدول رجوع کن و هر جا کسی یا چیزی با این جدولت مغایرت داشت سعی کن کنازش بذاری.
بدون که اول از همه خودت باید بهش احترام بذاری بعد دیگران
قسمت چهارم: نداشتن تمرکز
آقا تلسکوپ دیدی؟
از توی تلسکوپ به این اجرام فضایییی چیزی نگاه کردی؟
دیدی وقتی مثلا به ماه نگاه میکنی دیگه مشتری رو نمیبینی ولی وقتی با چشمات نگاه میکنی کلی چیز دیگه کنار ماه میبینی؟
آفرین…
درست حدس زدی! اینجا تلسکوپ روی ماه تمرکز کرده.(کراش زده رو ماه)
حالا بذار یکم تخصصی تر بگم تمرکز یعنی چی؟
تمرکز کردن یعنی اینکه شما بتونی توجه و ارادهات رو همسو کنی و کنترلِ توجه خودت رو در اختیار بگیری.
تمرکز یعنی تواناییِ متمرکز کردن ذهن بر روی یک موضوع، شیء یا فکر و بیرون کردن تمام افکار، ایدهها، احساسات و هیجانهای نامربوط از ذهن.
تمرکز یعنی بهجایِ از این شاخه به اون شاخه پریدن و از دست دادن توجه، زمان و انرژیت…، در هر بازه زمانی تنها یک کار رو انجام بدی.
همیشه یادت باشه:
تمرکز موقعی اتفاق افتاده که تمام توجه ذهنت رو روی یک موضوع واحد جمع کرده باشی.
یک مسئئئله مهم دیگه که باید بدونی اینه که کلا تمرکز کردن کار سختیه و نیاز به آموزش و تمرین داره.
جالب بدونی به هم ریختن تمرکز یک سیستم دفاعی تا انسان بتونه روی محیطش کنترل داشته باشه و متوجه خطرات اطرافش بشه.
دانشمند های مختلف هم گفتن که حدود ۵ تا ۲۵ دقیقه طول میکشه تا تمرکزتون رو روی یک کار جمع کنید(بستگی به آدمش داره).
یک تحقیقاتی کردن روی کارمندها توی آمریکا، فهمیدن بین ۳ تا ۱۰ دقیقه یکبار حواس کارمندا پرت میشه (البته این عدد خیلی متغییره)
اما مسئئئله مهم تر اینه که نتونستن ثابت بکنن که این حواس پرتی ها راندمان کارمند هارو کم میکنه یا چی!
خودمونیمااا ! اینام درگیرن با خودشون.
یک نکته دیگه هم باید بهتون بگم اونم اینه که سعی نکنید تمرکز کنید، که تمرکز کنید. همین که زور بزنین تمرکز کنین باعث میشه که نتونین روی کار اصلی تمرکز کنین.
فهمیدین چی شد؟
در ادامه این تحقیقات جالبه این رو هم بدونید که ذهن انسان متوسط در شرایط ایدهآل بیشتر از ۲ ساعت نمیتونه تمرکز کافی داشته باشه و باید بین ۲۰ تا ۳۰ دقیقه استراحت کنه.
جالب انگیر بعدی اینه که ۴۴% چیزایی که تمرکزمون رو از بین می برن از عوامل درونی هستند نه از عوامل محیطی..
( به زبان زشت دیگه ای یعنی کرم از خودمونه)
نتیجه این که :
باید برای تمرکز کردن، بخواید کاری رو انجام بدید و تمام ایده های و خواسته های دیگتون رو کنار بزنید.
خب حالا که قشنگ دستتون اومد قضیه چیه می خوام چنتا راهکار بدم بهتون:
۱_ از انجام چند تا کار باهم دوری کنییییید. (واقعا انتظار ندارین که اینو توضیح بدم؟)
۲_ هر چیزی که توی محیط حواستون رو پرت میکنه شوت کنین اونور. (اینم جای توضیح نداره واقعا، نمی خوایم کلیشه ای باشیم)
۳_ مدیتیشن( مراقبه) کنید.
مراقبه تمرین عالی برای افزایش تمرکزه. معجزه مینکه!
مراقبه یک تمرین با حالت فیزیک بدنی خاص هستش که موقع انجامش باید روی تمرکز کردن تمرکز کنید!
۴_ تکنیک پومودورو: تکنیک پومودورو (Pomodoro Technique) میتونه بهترین راه برای تمرین دادنِ مغز شما برای رسیدن به تمرکز باشه، دقیقا همونطور که میری باشگاه عضله بیاری، پومودورو بزن تمرکز بیاری..
برای اجرای تکنیک پومودورو باید بهمدت ۲۵ دقیقه بهطور کامل روی یک کار تمرکز کن و بعد ۵ دقیقه استراحت کن. برای هر ۴ دورهی ۲۵ دقیقهای، زمان استراحت طولانیترِ ۲۰ تا ۳۰ دقیقهای در نظر بگیر.
اگر اولش ۲۵ دقیقه تمرکز کامل روی یک کار برات سخت بود، میتونی با ۱۵ دقیقه شروع کنی و بعد بهتدریج این زمان رو افزایش بدی. در نهایت به جایی میرسی که حتی متوجه گذشت این ۲۵ دقیقه نمیشی!
۵_حواست باشه که کارهای مهمتر رو انجام بدی و بدونی اصلاً چرا داری این کار رو انجام میدی؟
همون طور که گفتم ۴۴ % حواسپرتی ها از عوامل درونی نشأت میگیره در نتیجه اگر کار مهمی رو انجام بدی و بدونی چرا داری اون کار رو انجام میدی خودش باعث میشه ۴۴ % از عوامل حواس پرتی تقریبا از تو دور شده باشن این خیلی عدد بزرگیه
قسمت پنجم: اولویت بندی نادرست
من همیشه و هرجا صحبت کردم گفتم که مدیریت زمان واقعا به خود زمان مربوط نیست بلکه غیر مستقیم مربوط میشه و به زمان.
پس این نکته یادت باشه که دغدغه خود زمان رو هیچ وقت نداشته باشید چون هدف ما در مدیریت زمان وقت اضافه درست کردن نیست.
با توجه به حرف هایی که زدم میشه از مدیریت زمان تفاسیری زیادی کرد و همینطور راهکار های زیادی رو پیشنهاد داد.
یکی از این راهکار های مهم اولوینت بندی کارهاست و خب اینقدر مهمه که بعضی از اساتید بزرگ، مدیریت زمان رو هنر اولویت بندی کار ها تعریف کردن( که من کاملا مخالفم با این تعریف).
حالا میریم که یک روش عالی اولویت بندی رو یادبگیریم…
ماتریس آیزنهاور
آیزن هاور؛ ژنرال آمریکایی در جنگ جهانی دوم بود که بعد ها رئیس جمهور آمریکا شد و خدمات زیادی به کشورش کرد.
ایشون در اولویت بندی در کارهاش آدم قوی بود و بعدا سیستم اولویت بندیش در قالب یک ماتریس یا جدول ارائه شد.
همونطور که توی جدول میبینی کار های ما از ۲ جهت بررسی می شوند و این ۲ نوع ویژگی در کنار هم ۴ حالت رو ایجاد می کنند.
حالا میریم که با هم این ماتریس رو بررسی می کنیم.
کارهای غیر مهم و غیرفوری
این سری کار ها، کار هایی هستند که تاثیرشون توی زندگی ما خیلی نا چیزه.
مثلا اینکه الان یهو پاشی بری برای خودت دور بزنی؛ چون این دور زدنه جزو برنامت نبوده و خیلی ناگهانی خواستی بری بیرون و میتونه توی این سری کار ها قرار بگیره. حواست باشه برای مدیریت زمان، ما باید به کاری که می کنیم آگاه باشیم( نه اینکه یکهو به خودت بیای ببینی جلو در یخچالی)
کارهای غیر مهم و فوری
کار هایی مثل جواب تلفن دادن یا مثلا گزارش نوشتن میتونن توی این سری کار ها قرار بگیرن.
کار هایی که اهمیت کمی دارن و همینطور مهلت انجامشون کمه؛ مثلا برای جواب دادن تلفن کمتر از یک دقیقه وقت داری.
این سری کار ها تاثیرات کوتاه مدت در زندگی ما دارند و گاهی ما انجامشون رو رفع تکلیف میدونیم.
یک راه ساده برای فاصله گرفتن از این کار ها اینه که اون هارو به دیگران بسپاریم و ازشون خواهش کنیم این کار هارو انجام بدن.
کارهای مهم و غیرفوری
این کار ها، کار هایی هستند که اصولا تاثیرشون توی زندگی ما در طولانی مدت اتفاق میوفته و شاید ما زود نتیجشون رو نبینیم.
مثلا ورزش کردن توی این دسته قرار میگیره. ورزش مهمه؛ ولی اینکه مجبور باشی که حتما همین امروز ورزش کنی برات مطلوب نیست (مگر اینکه منظورت از ورزش کردن چیز مهم تری از صرفا سلامتیت باشه).
میتونی برنامه ورزش امروز رو فردا انجام بدی.
در کل محدودیت زمانی نداری برای این کار ها و نتیجه حاصله مهمه!
کارهای مهم و فوری
مهم ترین کار ها توی همین دسته هستند چون سرنوشتت رو میسازند.
این کار ها اصولا مربوط به اهدافت میشن و انجام ندادنشون تاثیر بدِ جدّی توی روند زندگیت میذاره.
یادت باشه که این کار ها باید اولویت اول باشن و تحت هر شرایطی انجام بشن اون هم توسط خود خود تو .
حواست هم باشه که بیشتر منابعی که داری از جمله زمان رو برای انجام این کار بذاری.
و در اینجا، این مبحثمون هم به پایان رسید.
لطف کن همین الان یک کاغد بردار و حداقل برای هر قسمت ماتریس،
۳ تا کار بنویس.
نیازی نیست که حتما در حال انجام اون کار باشی. می تونید خیلی کار هارو برای خودت توی این جدول پیشبینی کنی تا بعدا که باهاشون روبرو شدی بدونی چیکار کنی…
تمرین مهم: سعی کن بین این جدول و جدول انظباط شخصی ارتباط برقرار کنی.
قسمت ششم: مدیریت ارتباطات
ببین، هرجا که بحث انسان پیش بیاد بحث ارتباط هم هست چون که انسان دائم در حال بر قراری ارتباطِ و اصلا دنیا دنیای ارتباطاته.
یک تحقیقات آماری نشون داده که هر فرد ۸۰% زمانش در روز رو درحال برقراری ارتباطه .
در نتیجه همونقدر که ارتباطات میتونن در زمان ما صرفه جویی کنند، میتونن وقت مارو هم بگیرند.
شما فکر کن که ما در روز حدود ۱۶ ساعت بیدار باشیم
و ۸۰%ش رو به بر قراری ارتباط بپردازیم که میشه چیزی
حدود ۱۳ ساعت .
حالا ۱۵% این ۱۳ ساعت میشه چقدر؟ میشه حدود ۲/۵ ساعت
اگر ما در ارتباطات روزانومون حدود ۱۵% صرف جویی کنیم، در ماه میشه ۷۵ ساعت و در سال میشه ۹۰۰ ساعت که خود همین ۹۰۰ ساعت میشه به اندازه ۱۱۲/۵ روز کاریِ ۸ ساعته
متوجه شدی چی شد؟
حالا بریم که چندتا مورد رایج رو بررسی کنیم.
مدیریت افراد :
باید این رو بدونی که افراد حاضر در محیط کار و زندگیت هر لحظه ممکنه باهات کار داشته باشند و باعث بشن که وقتی ازت گرفته بشه.
حواست باشه مواقعی که در حال کار کردن و تمرکز روی کار های مهم هستی یه جوری به دیگران بفهمونی که نباید مزاحم تمرکزت بشن.
مثلا یک کاغذ پشت در اتاقت یا پشت لپتاپ یا کامپیوترت بچسبونی که روش نوشته در حال تمرکز روی کارهات هستی و موقع دیگه ای میتونی وقتت رو در اختیارشون بذاری.
مدیریت تلگرام:
اولین کاری که تلگرام میکنه اینه که برات اعلان یا Notification میفرسته. این اعلان ها یعنی ریزش تمرکز. اولین اقدام اینه که باید اعلان هات رو مدیریت کنی و و اون هارو برای یک سری افراد مهم باز بذاری.
خود من کامل اعلان های کانال ها و گروه هامو بستم و اعلان های شخصی رو برای افراد مشخصی روشن گذاشتم .
کار بعدی که میکنی اینه که باید سعی کنی زمان های مشخصی برای جواب دادن تلگرامت مشخص کنی. مثلا قبل ناهار و بعد شام رو شدیدا پیشنهاد میکنم. خیلی تایم های خوبین.
مدیریت اینستاگرام :
اینستاگرام هم مثل تلگرام برات اعلان میفرسته . اگر تنظیمات اعلان های اینستاگرامت رو نگاه کنی میبینی که برای قسمت های مختلف اعلان های جداگانه داره. خود من همه اعلان های اینستاگرامم رو بستم تا موقع کار کردن حواسم رو پرت نکنه.
موضوع بعد اینه که هر فضای اجتماعی طوری طراحی شده که بتونه بیشترین وقت رو ازت بگیره؛پس حواست باشه که تو بهشون رکب بزنی و طوری مدیریت کنی که حالشونو بگیری.
مدیریت تلفن ها :
بخش مهمی از وقت خیلی از ماها رو تلفن های طول روزمون از ما میگیره.
اغلب تلفن های ما ممکنه مهم نباشند ولی جنبه ضروری دارن. یعنی اینکه اگر اون تلفن رو جواب ندی اتفاق خاصی نمیوفته ولی ممکنه در لحظه جواب دادن اون تلفن ضرورت داشته باشه.
برای تلفن ها بهتره که یک زمان مشخصی رو تعیین کنی و تمام تلفن هارو فقط در اون لحظه حواب بدی.
همینطور بهتره که برای تماس هایی که می خوای خودت بگیری زمان مشخص کنی فقط یادت باشه که تماس های مهم تر رو تو اولویت بذاری.
مدیریت جلسات:
جلسات کاری بخش جدا نشدنی از هر حرفه ای هستند تقریبا و اگر مدیرتون مدیر قابلی نباشه قطعا خیلی از وقت شما رو در جلسه میگیره. فرمول ارزش پولی هر جلسه به فرم زیر هستش:
مدت جلسه X تعداد افراد حاضر در جلسه X میانگین حقوق شرکت کننده ها
برای برگزاری جلسات اول یک طرح کلی از جلسه رو آماده کنید و برای تمام افراد شرکت کننده بفرستید. زمان شروع و پایان هم مشخص کنید و اول از مباحث مهم تر شروع کنید . بعد از پایان هر جلسه هم حتما یک گزارش کامل از جلسه تهیه کنید و در اختیار شرکت کننده ها بگذارید.
مدیریت مهمانی ها :
اول از همه اینو بدونید که هر مهمونی و دورهمی رو نیاز نیست شما بری.
قبل از اینکه بخواید تشریفت رو ببری اول نگاه کن ببین چقدر کار داری و اصلا شرایطش رو داری که بری یا نه؟ وقتی کلی کار نکرده داری میتونی با یک عذرخواهی کوچیک از دل صاحب مهمونی دربیاری و همینطور بشینی به کارات برسی.
اما این رو هم در نظر بگیر که آخرین تفریحی که با جمع داشتی کی بوده؟ شدیدا توصیه میکنم که اگر زیاد اهل تفریحات نیستی از نرفتن به مهمونی خودداری نکن! یعنی پاشو بورو مهمونیتو! چون باعث میشه که حال و هوات عوض بشه و برای ادامه کار هات انرژی بگیری
مطالب زیر را حتما مطالعه کنید
سبک زندگی چیست؟
تئوری چهار شعله
کمال گرایی چیست؟
تفاوت عزت نفس و اعتماد به نفس چیست
مدیریت زمان چیست؟
چرا مدیریت زمان مهم است؟
14 Comments
Join the discussion and tell us your opinion.
امتیاز بینندگان:4 ستاره
وقتی تامل کردم برای نوشتن جواب سوالهای متن، واقعا پی به کاربردی بودن مطالب و هوشمندانه نوشته شدنشان بردم
خیلی متشکرم از آگاهی بزرگی که بهمون دادید
خواهش میکنم ؛ خیلی خوشحالم که کاری که باید انجام می دادم رو درست انجام دادم. قطعا با پیگیری و تلاشی که دارید میتونید در بهترین شرایط برنامه ریزی هاتون رو به پایان برسونید.
امتیاز بینندگان:3 ستاره
امتیاز بینندگان:2 ستاره
چقدر عالی ؛ خوشحالم که خوشحالی 🙂
برنامهمو دوباره نوشتم و کلی نکته مفید نوشتم که هرروز مرورشون کنم.
خیلی مفید و کاربردی بود، ممنون.
ممنون برای مقاله خوبتون. مراقبه نمیکنم ولی چندسال پیش خودهیپنوز میکردم و واااقعا تاثیرش خیلی عالی بود. بقیه هم هروقت رعایت کردم خیلی خوب بوده کلا مخصوصا مدیریت روابط و فضای مجازی 🙂
اگر لطف کنید وقت مورد نیاز برای خواندن مقاله ها را بنویسی خیلی عالی می شه
چشم حتما در اولین فرصت این خصوصیت رو به سایت اضافه خواهیم کرد.
عالی بود کارهای که روزانه انجام می دهم باید از دوباره تنظیم کنم اصلا با این مقاله سازگاری نداره
خیلی عالیه که اینقدر زود اقدام می کنید و سعی می کنید خودتون رو سریع با شرایط تغییر بدید
امتیاز بینندگان:5 ستاره